پیشینه گروهنوازی
در میان یادگارهای تمدن ایلامی که برخی متعلق به 3000 سال قبل از میلاد مسیح است، یک لوح استوانهای وجود دارد که در “چغامیش” در نزدیکی دزفول در سال 1960 کشف شد. این لوح احتمالا قدیمیترین تصویر از یک گروه نوازنده است. در این تصویر که بهنظر میآید همه نوازندهها زن هستند، حالت نواختن تمام سه نوع آلات موسیقی – بادی، زهی و کوبهای – دیده میشود. در روبروی نوازندهها، زنی در حال طبلزدن است که با توجه به جایگاه نشستن طبلزن در مقابل سایر اعضا، میتوان دریافت که او رهبر گروه نوازندگان است. همچنین به نظر میآید که این گروه در حال اجرای یک آیین مذهبی در برابر یک فرد برجسته هستند.
اگر به این واقعیت توجه کنیم که خدای مردم ایلام مؤنث بود و تمدن ایلامیان یک تمدن مادرسالارانه بوده است، این فرضیه که تمامی نوازندگان حاضر در لوح، زن بودهاند، محتمل بهنظر میرسد.
ایلامیان پیش از ورود آریاییها به فلات ایران در این منطقه مستقر بودند ولی در واقع شکل رسمی موسیقی در فرهنگ ایرانباستان از زمان هخامنشیان آغاز میشود. چرا که اولین بار پادشاهان هخامنشی موسیقیدان استخدام کردند تا در دادگاهها و آیینهای رسمی حکومت موسیقی نواخته شود. اما بعد از ورود اسلام و در دورههای بعد اطلاعات دقیقی وجود ندارد تا اینکه در دوره صفویان آثاری بر در و دیوار کاخها ترسیم میشوند که در آنها نوازندگان بهصورت گروهی نمایش داده میشوند.
با اینکه تاریخچه گروهنوازی در ایران تا به امروز مورد پژوهش گسترده و جدی قرار نگرفته است، اما با نگاهی اجمالی به شواهد تاریخی بر جای مانده در رسالات قدیمی موسیقی مانند کتاب “موسیقی کبیر” فارابی و “جامعالالحان” عبدالباقر مراغهای و همچنین مستندات بصری نظیر نقشبرجستههای طاقبستان دوره ساسانی میتوان دریافت که گروهنوازی در ایران از پیشینهای بس طولانی برخوردار بوده است و مانند تمامی گونههای هنری، گروهنوازی نیز در گذرگاه تاریخ مشمول تغییراتی گاه بنیادین شده که این دگرشدهگی متضمن حیات و دوام هر هنری است.
به هر حال گروهنوازی در هنر موسیقی پدیدهای است که میتوان با تحلیل جامعهشناسانه در آن به نکاتی پی برد که قابل تعمیم به کل ساختار یک جامعه در یک برهه معیین تاریخی است.
سنت شفاهی
یکی از خصایص فرهنگی ما ایرانیان، که از پیش از اسلام هم رایج بوده، سنت شفاهی است. در ایران باستان، سنت به کتابت درآوردن آثار دینی و ادبی چندان معمول نبوده است. بهطوری که این آثار قرنها سینهبهسینه حفظ میشد و ثبت آنها را ضروری نمیدانستند. حتی کتاب “اوستا” قرنها سینهبهسینه منتقل میشد تا اینکه سرانجام در دوره ساسانیان به کتابت درآمد.
همین توجه به روایات سینهبهسینه تا دورانهای بعد از اسلام نیز ادامه یافت. اکنون نیز اکثر ادبیات عامهی نواحی گوناگون از جمله شعر، ترانه، چیستان و قصه و … سینهبهسینه حفظ میشود و کمتر اتفاق میافتد که کسی آنها را از روی نوشته یاد گرفته باشد. (دکتر احمد تفضلی)
این موضوع درباره موسیقی نیز مستثنی نبود. بدینصورت که تمامی نغمات و قطعات موسیقی ایرانی هیچگاه ثبت و کتابت نگردید و این سنت شفاهی یا همان سینهبهسینه به شدت درخصوص موسیقی اتفاق افتاد. برای همین متد دقیق و مشخصی در باب آموزش موسیقی ایرانی وجود نداشته است. این امر در باره هنر آوازخوانی همچنان ادامه دارد. اما ماجرا برای گروههای موسیقی در اواخر دوره قاجار فرق کرد بهطوری که با شروع نُتنویسی، امکان ایجاد ارکستراسیون برای سازهای ایرانی مهیا شد. از آن جمله میتوان تلاشهای کلنل علینقیخان وزیری که دانشآموخته موسیقی از فرانسه بود و گروه ارکستری مجلسی را تشکیل داد را اشاره کرد.
منبع : http://www.honaronline.ir