پیشینه گروهنوازی موسیقی سنتی
پیشینه گروهنوازی در میان یادگارهای تمدن ایلامی که برخی متعلق به 3000 سال قبل از میلاد مسیح است، یک لوح استوانهای وجود دارد که در “چغامیش” در نزدیکی دزفول در سال 1960 کشف شد. این لوح احتمالا قدیمیترین تصویر از یک گروه نوازنده است. در این تصویر که بهنظر میآید همه نوازندهها زن هستند، حالت نواختن تمام سه نوع آلات موسیقی – بادی، زهی و کوبهای – دیده میشود. در روبروی نوازندهها، زنی در حال طبلزدن است که با توجه به جایگاه نشستن طبلزن در مقابل سایر اعضا، میتوان دریافت که او رهبر گروه نوازندگان است. همچنین به نظر میآید که این گروه در حال اجرای یک آیین مذهبی در برابر یک فرد برجسته هستند. اگر به این واقعیت توجه کنیم که خدای مردم ایلام مؤنث بود و تمدن ایلامیان یک تمدن مادرسالارانه بوده است، این فرضیه که تمامی نوازندگان حاضر در لوح، زن بودهاند، محتمل بهنظر میرسد. ایلامیان پیش از ورود آریاییها به فلات ایران در این منطقه مستقر بودند ولی در واقع شکل رسمی موسیقی در فرهنگ ایرانباستان از زمان هخامنشیان آغاز میشود. چرا که اولین بار پادشاهان هخامنشی موسیقیدان استخدام کردند تا در دادگاهها و آیینهای رسمی حکومت موسیقی نواخته شود. اما بعد از ورود اسلام و در دورههای بعد اطلاعات دقیقی وجود ندارد تا اینکه در دوره صفویان آثاری بر در و دیوار کاخها ترسیم میشوند که در آنها نوازندگان بهصورت گروهی نمایش داده میشوند. با اینکه تاریخچه گروهنوازی در ایران تا به امروز مورد پژوهش گسترده و جدی قرار نگرفته است، اما با نگاهی اجمالی به شواهد تاریخی بر جای مانده در رسالات قدیمی موسیقی مانند کتاب “موسیقی کبیر” فارابی و “جامعالالحان” عبدالباقر مراغهای و همچنین مستندات بصری نظیر نقشبرجستههای طاقبستان دوره ساسانی میتوان دریافت که گروهنوازی در ایران از پیشینهای بس طولانی برخوردار بوده است و مانند تمامی گونههای هنری، گروهنوازی نیز در گذرگاه تاریخ مشمول تغییراتی گاه بنیادین شده که این دگرشدهگی متضمن حیات و دوام هر هنری است. به هر حال گروهنوازی در هنر موسیقی پدیدهای است که میتوان با تحلیل جامعهشناسانه در آن به نکاتی پی برد که قابل تعمیم به کل ساختار یک جامعه در یک برهه معیین تاریخی است. سنت شفاهی یکی از خصایص فرهنگی ما ایرانیان، که از پیش از اسلام هم رایج بوده، سنت شفاهی است. در ایران باستان، سنت به کتابت درآوردن آثار دینی و ادبی چندان معمول نبوده است. بهطوری که این آثار قرنها سینهبهسینه حفظ میشد و ثبت آنها را ضروری نمیدانستند. حتی کتاب “اوستا” قرنها سینهبهسینه منتقل میشد تا اینکه سرانجام در دوره ساسانیان به کتابت درآمد. همین توجه به روایات سینهبهسینه تا دورانهای بعد از اسلام نیز ادامه یافت. اکنون نیز اکثر ادبیات عامهی نواحی گوناگون از جمله شعر، ترانه، چیستان و قصه و … سینهبهسینه حفظ میشود و کمتر اتفاق میافتد که کسی آنها را از روی نوشته یاد گرفته باشد. (دکتر احمد تفضلی) این موضوع درباره موسیقی نیز مستثنی نبود. بدینصورت که تمامی نغمات و قطعات موسیقی ایرانی هیچگاه ثبت و کتابت نگردید و این سنت شفاهی یا همان سینهبهسینه به شدت درخصوص موسیقی اتفاق افتاد. برای همین متد دقیق و مشخصی در باب آموزش موسیقی ایرانی وجود نداشته است. این امر در باره هنر آوازخوانی همچنان ادامه دارد. اما ماجرا برای گروههای موسیقی در اواخر دوره قاجار فرق کرد بهطوری که با شروع نُتنویسی، امکان ایجاد ارکستراسیون برای سازهای ایرانی مهیا شد. از آن جمله میتوان تلاشهای کلنل علینقیخان وزیری که دانشآموخته موسیقی از فرانسه بود و گروه ارکستری مجلسی را تشکیل داد را اشاره کرد. منبع : http://www.honaronline.ir
بداهه نوازى و بداهه خوانى
بداهه نوازى و بداهه خوانى بداههنوازی عمل نواختن درجا، اتفاقی و ناگهانی یک قطعه موسیقی بدون تنظیم قبلی است اجرای موسیقی ایرانی بهویژه در تکنوازی و آواز معمولاً همراه با بداههنوازی و بداههخوانی است. اگر نوازنده یا خواننده از اجرای ردیف و نغمههای معروف جدا شود و در مایهای که مناسب سیر آهنگ است قطعهای بنوازد یا بخواند، بداههنوازی یا بداههخوانی کردهاست. بهویژه از آنجا که موسیقی سنتی ایران به صورت خواندن از روی نت (موسیقی) اجرا نمیشود، معمولاً مستلزم بداههنوازی است. بداهه نوازی از نوع خاص تربیت موزیسینهای ایرانی که مبنی بر حفظ قطعات و نه اجرای یکبارهٔ آنها از روی نت است ناشی میشود. بداهه نواز، باید به تعداد کافی نغمه، جمله و ریتم در ذهن داشته باشد تا بتواند با استفاده از این جملات و به کمک خلاقیت و ذوق شخصی خویش به تصنیف همزمان با اجرا بپردازد. تار استاد جليل شهناز ، آواز جناب درويش حسن خراباتى طلايه داران اين مكتب موسيقايى بزرگانى بوده اند همچون :جناب كانتينى ،جناب شيخ حسين داوودى ، درويش حسن خراباتى ، جناب حسن شيرى ، على البرزى ، على جان جاهد ، على خان تكلّو، جناب حاج ابراهيم كيمند، سيد مرتضى مولايى ، نعمت خراباتى ، و هنرمندانى چون شهرام ناظرى ، مجتبى زرين ماه، منوچهر طاهرزاده، ، و دكتر جواد كريمى ، حاصل اين مكتب پربار آوازى هستند . لازم به ذكر است كه تاثير استادان شيخ حسين داوودى و جناب درويش حسن را تنها نمى توان محدود در آواز رسمى موسيقى دستگاهى ( مكتب كرمانشاه) دانست ، و تاثير گذارى عميق اين دو استاد بزرگوار را به خوبى مى توان در آثار موسيقى دانانى نظير استاد سيد امرالله شاه ابراهيمى ، استاد حسين روحتافى ، و شاگردانشان در موسيقى مقامى تنبور بخوبى مشاهده كرد . خصوصا تاثيرگذارى عميق جناب درويش حسن خراباتى را بر مكاتبى نظير اصفهان و شيراز و تهران نمى توان ناديده گرفت بطورى كه در رديف آوازاصفهان ( مكتب اصفهان) گوشه اى تحت عنوان بيات درويش حسن از اين ايشان به يادگار بجا ماند ، شيوه ى آوازى جناب خراباتى كاملا منحصر به فرد است، و شاخصه هاى مهم در آواز ايشان را مى توان در چند جمله خلاصه كرد: ١- حالت خوانى هاى سيال و خاص با توجه به محتوا و معناى شعر ، ٢-سكوت ها و مكث هاى متناوب و بجا ، ٣-توجه به متر و دور موسيقايى ، ٤-استفاده از ادوات تحرير متنوع بر اساس نياز اداى جمله بندى هاى آوازى ، ٥- استفاده از اوزان ايقاعى ( در ادوات تحرير ) * ٦-بكارگيرى جمله بندى هاى سازى متناسب با آواز ، 7- تسلط بر موسيقى مقامى تنبور و بهره گيرى از حالتهاى آوازهاى مقامى در پردازش آواز ٨-تسلط بر رديف آوازى موسيقى ايران و استفاده ى صحيح از گوشه ها و بسط و گسترش گوشه هاى آوازى تحت تاثير مقام و در نهايت ، شوريدگى و بداهه سرايى در اثر حال معنوى و ايجاد شور و جذبه در مخاطب ويژه گيهاى اين كهنه قلندر آواز بسيار است خصوصا در مورد سلوك و زندگى قلندرانه ، كه جا دارد از سوى پژوهندگان عرفان مورد بررسى قرار بگيرد ، و اما بعد ، ايشان به ادبيات منظوم پارسى و كردى تسلط كامل داشتند و در سرودن شعر نيز صاحب سبك بودند تا جايى كه نام ايشان در تذكره ى شعراى كرمانشاه ثبت شده است ، همچنين در نوازندگى تنبور و سه تار نيز تبحر كامل داشته اند و به واسطه ى زندگى كاملا بداهه ، موسيقى و آوازهاى ايشان كاملا بداهه بوده تا حدى كه بداهه مى سرودند بداهه مى نواختند و بداهه مى خواندند ( بداهه نوازی و بداهه خوانی )، گه گاه نيز به واسطه ى همين حال بداهه ، تصنيف هاى زيبا و قدرتمندى مى ساختند . تصنیف ها از تصنيف هاى ساخت ايشان مى توان به تصنيف رندانه زود خيزيد غوغا كنيم غوغا تصنيف بيدلان ، تصنيف بايد همه بميريم ، ديوانه شدى ايدل ، ( بازخوانى شده توسط زنده ياد استاد منوچهر طاهر زاده)اشاره كرد. و همچنين گوشه ى شهابى ( بيات ترك) در آلبوم شورانگيز و اجرا شده توسط استاد شهرام ناظرى از روايتهاى جناب درويش حسن خراباتى است از ايشان آثار متعددى همراه با بزرگان موسيقى دستگاهى و مقامى بجا مانده است . اجراى فوق با استاد جليل شهناز يكى از بهترين اجراهاى ايشان است كه تاثير گذارى عميق بر ساز استاد جليل شهناز را پس از شروع آواز مى توان احساس كرد . روحش شاد و يادش جاودان و راهش پر از رهرو باد قطعاتی از آثار ارزشمند استاد جلیل شهناز را در کانال تلگرام هنرکده بشنوید https://telegram.me/bighararmusic منبع: https://fa.wikipedia.org/
زندگینامه: استاد محمدرضا شجریان
محمدرضا شجریان اول مهر ماه ۱۳۱۹ در مشهد متولد شد. چنانکه خود در خاطراتش از ایام کودکی بیان کرده، ۵ ساله بود که در خلوت کودکانهاش آواز میخواند
استاد فرهنگ شریف نوازنده برجسته تار
فرهنگ شریف در سال ۱۳۱۰ در شهرستان آمل استان مازندران به دنیا آمد فرهنگ شریف نوازنده نامی تار از چهار سالگی تحت تاثیر آموزش موسیقی به وسیله پدرش و نیز رفت و آمد بزرگان موسیقی به منزل آنها خصوصا عبدالحسین خان شهنازی برادر حاج علی اکبرخان شهنازی، موسیقی را فرا گرفت. در سن دوازده سالگی نخستین تک نوازی خود را که به صورت زنده از رادیو پخش میشد با موفقیت اجرا کرد و به دنبال آن در اغلب برنامههای گلها به عنوان تک نواز آواز، خوانندگان برنامه را همراهی میکرد. فرهنگ شریف در کارنامه هنری خود با خوانندگانی چون تاج، غلامحسین بنان، شجریان، محمودی خوانساری، ایرج و … هم نوازی داشته است و در چند فستیوال بین المللی از جمله فستیوال موسیقی برلین توانسته است ساز تار را به خوبی به جهانیان بشناسد. همنوازی وی با شجریان در آواز همایون از جمله به یادماندنیترین آثار آوازی این استاد و شجریان به شمار میرود. فرهنگ شریف چند سالی را در دانشگاههای مطرح آمریکا به امر آموزش موسیقی مشغول بود. او نخستین هم نوازی را با خوانندگانی چون محمودی خوانساری، شجریان، اکبر گلپایگانی داشت و نخستین تصنیف اکبر گلپایگانی از ساختههای اوست. استاد فرهنگ شریف موفق به دریافت نشان درجه یک هنری معادل دکترا از دست آقای خاتمی رئیس جمهور وقت شد. فرهنگ شریف در جشنوارههای مختلف موسیقی فجر هم به همراه سعید رودباری به اجرای دو نوازی پرداخت. وی در نوازندگی سبکی ویژه خود را دارد که احساس خاص وی از جمله آنها است. استاد فرهنگ شریف، نوازنده تار و استاد موسیقی ایران 17 شهريور 1395 در سن 85 درگذشت. منبع : http://hamshahrionline.ir/details/78359 کامکار: موسیقی ملی اگر چیزی دارد از شریف است هوشنگ کامکار درپی درگذشت فرهنگ شریف – نوازنده پیشکسوت تار – گفت: موسیقی ایران اگر چیزی دارد، از افرادی مانند فرهنگ شریف است که سکوی پرش موسیقی بودند. افرادی مانند او، خورشید موسیقی ملی ما هستند. خبرگزاری ایسنا: هوشنگ کامکار درپی درگذشت فرهنگ شریف – نوازنده پیشکسوت تار – گفت: موسیقی ایران اگر چیزی دارد، از افرادی مانند فرهنگ شریف است که سکوی پرش موسیقی بودند. افرادی مانند او، خورشید موسیقی ملی ما هستند. سرپرست گروه موسیقی کامکارها در گفتوگو باما با بیان اینکه ضایعه خیلی اسفبار و دردناکی برای جامعه موسیقی اتفاق افتاده است، اظهار کرد: یکی از خصوصیات بارز فرهنگ شریف، صاحب سبک بودن او بود. ما نوازندهی تار زیاد داریم، اما سبک شریف مشخص بود. فعالیتهایی که او در زمینه موسیقی ملی ایرانی داشت، بر هیچ کسی پوشیده نیست. او با یادآوری اینکه تمام اعضای گروه کامکارها با سازهای این اساتید بزرگ شدهاند، ادامه داد: افرادی مانند فرهنگ شریف در گوش و قلب تمام موزیسینهای ایرانی جا دارند. نام او در موسیقی و قلب ایرانیان هنردوست تا ابد جاودانه خواهد ماند و هیچ چیزی نمیتواند ارزش آن را کم کند. کامکار با گلایه از اینکه دستاندرکاران به موزیسینهای سالخورده و پیشکسوت توجه نمیکنند، گفت: این موضوع بسیار باعث تأسف گروه کامکارها و شخص من است. ما اکنون اساتید زندهای مانند استاد دهلوی داریم که خبری از آنها به گوش نمیرسد و کسی نمیداند چگونه روزگار را سپری میکنند. شریف با ابداعهایی که در نحوهی انگشتگذاری و مضرابزنی در نقاط مختلف سیمهای تار انجام داد، از این ساز صدایی متفاوت درآورد که بسیاری از کارشناسان معتقدند، زیباترین صدای تولیدشده از ساز تار است. فرهنگ شریف در سال ۱۳۱۰ در شهرستان آمل به دنیا آمد و از همان دوران کودکی به موسیقی گرایش زیادی داشت، بهطوری که وقتی پدرش یکبار با تار قطعاتی را میزد، او به ذهن میسپرد و همان قطعات را مینواخت. وقتی پدر ذوق و استعداد پسرش را دید، او را تشویق کرد و به کلاسهای استاد علیاکبرخان شهنازی برد. به این ترتیب، فرهنگ شریف تحت تعلیم استاد شهنازی قرار گرفت و پرورش یافت. منبع: http://khabarone.ir/news/3628903
استاد حسین علیزاده
استاد حسین علیزاده سال ۱۳۳۰ در منطقه سید نصر الدین بازار تهران متولد شد. دورههای آموزش موسیقی را در هنرستان موسیقی تهران زیر نظر استادانی چون هوشنگ ظریف و حسین دهلوی طی کرد و پس از راه یابی به رشته موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران از محضر دیگرانی چون حبیبالله صالحی،محمود کریمی، علی اکبر شهنازی، داریوش صفوت، نورعلی خان برومند، سعید هرمزی، یوسف فروتن و عبدالله خان دوامی نکته های نوازندگی تار و سه تار و ردیف موسیقی سنتی ایران در سطوح عالی را فرا گرفت.
غمگین بودن موسیقی سنتی از نظر استاد شجریان
شجريان با اشاره به نقش جامعه باربد در ارتقاء موسيقي و هنر كشور گفت: جامعه باربد همانطور كه نقش بزرگي در سينما موسيقي ايفا كرد؛ حضور بسزايي هم در حوزه سينما داشت.
وي درباره تفاوتها و شباهتهاي بازيگري و خوانندگي گفت: نوع خوانندگي من بازيگري به دنبال ندارد اما ما در بيان شعر بازيگري ميكنيم. من هميشه به شاگردانم ميگويم كه شعر را روايت نكنند بلكه بايد بازيگري كنند. خواننده بايد شعر را بهگونهاي بخواند كه روي مخاطب تاثير بگذارد. در بازيگري نيز صدا بسيار مهم است و يك بازيگر تئاتر هنر خود را با بيان و صدا آغاز ميكند.
دستگاه هاوگوشه های موسیقی
دنیای موسیقی سنتی ایرانی، بزرگ و برای خیلی هایمان نسبتا ناشناخته است. بیایید با دستگاه ها و گوشه های آوازی اش آشنا شویم گاهی آدم فکر می کند اگر این امیر کبیر بنده خدا در تاریخ کشورمان حضور نداشت، چند سال قرار بود در خیلی زمینه ها عقب بیفتیم؟ حالا قضیه موسیقی ایرانی هم همینطور است. عشاق این سبک موسیقی باید فاتحه ای بفرستند به روحش که یک روز، خدا می داند چه در سرش گذشت که به فکرش رسید موسیقی ایرانی باید مرجع مدونی داشته باشد. همین شد که علی اکبرخان فراهانی را که خودش یکی از آدم های کاربلد این حوزه بود صدا زد و دستور داد تا آهنگ های موجود در مناطق مختلف کشور را جمع آوری کند. علی اکبرخان این آهنگ ها را به برادرش غلامحسین فراهانی یاد داد و او هم اینها را به میرزا حسین قلی و میرزا عبدالله. دو پسر علی اکبرخان که هر دو از نوازندگان به نام تار بودند، آموزش داد و این دو نفر شدند سرشاخه های موسیقی ایرانی و مولفان ردیف های موسیقی ایرانی. حالا سال ها بعد از آن ماجرا، برای اینکه وقتی حرف از موسیقی ایرانی می شود زیاد گیج نزنیم، در حد بضاعت این صفحه سراغ ردیف موسیقی ایرانی رفته ایم و یک منوی پیشنهادی هم برای هر کدام و در ساعات مختلف روز داده ایم. باشد که بعد از خواندن متحول شده و دست به خواندن بزنید! دستگاه ها هفتگانه موسیقی ایرانی چطور کار می کنند؟ شور و نوایی برپاست ردیف موسیقی ایرانی از دو بخش اصلی و فرعی تشکیل می شود. قسمت اصلی اش شامل هفت تا دستگاه می شود هر کدامشان حال و هوا و البته طرفداران خاص خودشان را دارند. این هفت دستگاه، موسیقی اغلب نواحی ایران را دربر می گیرند و خیلی از آهنگ های نوستالژیک دوران کودکی مان را هم در دل خود جای داده اند. 1- شور خیلی از آهنگ هایی که در جشن ها پخش می شود، در همین دستگاه شور ساخته شده اند. همانطور که از اسمش هم پیداست، موسیقی این دستگاه پر است از شور و انرژی. شور یکی از دستگاه های بسیار بزرگ موسیقی ایرانی به حساب می آید که حال و هوای آن به موسیقی ایرانی به حساب می آید که حال و هوای آن به موسیقی منطقه مازندران نزدیک است. البته این دستگاه نغمه هایی ملهم از موسیقی مناطق مرکزی ایران و کردستان هم شنیده می شود. نمونه: آلبوم یاد ایام و به خصوص خود تصنیف یاد ایام یکی از نمونه های خوب دستگاه شور است. آلبوم «زیباترین» علیرضا افتخاری و «مرا عاشق» شهرام ناظری هم دو نمونه مشهور دیگر از این دستگاه بزرگ هستند. 2- نوا به علت شباهتی که به دستگاه شور دارد، شناختش کمی به آگاهی نیاز دارد. در واقع اگر دستگاه شور را خوب بشناسید می توانید به تفاوت نغمه های نوا با شور پی ببرید. با این حال اگر دلتان یک شور و حال حسابی می خواهد، می توانید پیگیر آهنگ های این دستگاه هم بشوید. نمونه: تصنیف «رفتم در میخانه» و آلبوم «نوا مرکب خوانی» از محمدرضا شجریان دو نمونه از این دستگاه هستند. «کنسرت نوا» از حسین علیزاده که دو نوازی تار و تنبک است و آلبوم «نینوا» باز هم از حسین علیزاده از دیگر نمونه های این دستگاه هستند. 3- ماهور ماهور یکی از دستگاه های گسترده موسیقی ایرانی محسوب می شود که حال و هوای کاملا شادی دارد. اگر دلتان می خواهد با شنیدن یک موسیقی سنتی حسابی روح و روانتان شاد بشود، آهنگ هایی از این دستگاه را گوش کنید که اتفاقا نمونه های زیادی هم دارد. بعضی از زبان شناس ها می گویند واژه «ماهور» تغییر یافته واژه «ماژور» یکی از گام های اصلی موسیقی غربی است. جالب اینجاست که حال و هوای هر دویشان هم مشابه است. این دستگاه چند بخش دارد که بعضی بخش هایش به موسیقی منطقه سیستان و بلوچستان، بعضی هایش به موسیقی خراسان و لرستان و یک قسمت های دیگرش هم به موسیقی آذری آذربایجان نزدیک است. نمونه: آهنگ معروف «مرغ سحر» ساخته مرتضی نی داوود یکی از نمونه های شناخته شده این دستگاه است. مرتضی نی داوود، یکی از شاگردان خوب میرزا حسینقلی و درویش خان خودش هم یکی از ردیف دان های موسیقی ایرانی بوده. شروع این آهنگ کاملا الهام گرفته از درآمد ماهور است. «ز من نگارم خبر ندارد» از آلبوم آهنگ وفا و «ز دست محبوب» از آلبوم شب وصل هم در این دستگاه خوانده شده اند. 4- چهارگاه بعضی از دستگاه ها به زمان مشخصی از روز تعلق دارند ومعمولا آن موقع روز است که شنیدنشان به دل آدم می چسبد. چهارگاه دستگاهی است که کاملا به صبح ها اختصاص دارد. کافی است یکی از آهنگ های این دستگاه را اول صبح یا در زمان خمودگی و کسالت گوش کنید تا انرژی تان برای یک روز کامل جفت و جور بشود. نمونه: قطعه معروف «سلام» کسایی که در آلبوم «صبحگاهی» علیزاده به زیبایی اجرا شده، نمونه ای زیبا از یک قطعه موسیقی ایرانی در دستگاه چهارگاه است که خیلی هایمان سال ها اول صبح هایمان را با آنها شروع کرده ایم، بدون اینکه بدانیم در این دستگاه ساخته شده اند. آلبوم «دستان» محمدرضا شجریان هم در این دستگاه کار شده. قطعه بی کلام «دخترک ژولیده» علینقی وزیری هم در این آلبوم مثال خوبی برای آشنایی با فضای چهارگاه است. 5- همایون یکی از دستگاه های بسیار غمگین ایرانی که میزان غمش از آواز دشتی هم بیشتر است! اگر بغض توی گلویتان گیر کرده و بهانه می خواهید برای اینکه هر آنچه در دل دارید بیرون بریزید، یکی از آهنگ های این دستگاه را پلی کنید و سر و صورتتان را بسپارید به سیل اشک. نمونه: قطعه «شد خزان گلشن آشنایی» جواد بدیع زاده و آهنگ معروف «اگر بار گران بودیم رفتیم» در این دستگاه ساخته شده اند. آهنگ «کاروان» شهرام ناظری که بارها در تلویزیون بر روی نماهنگی مرتبط با شهدای جنگ تحمیلی شنیده شده هم یکی دیگر از نمونه های این دستگاه است. 6- راست پنجگاه یکی از دستگاه های مهجور ایرانی است که خیلی کم کار شده. راست پنجگاه شباهت هایی به دستگاه ماهور دارد. توی حرکت نت
عیب و هنر می
نوارها توجهام را جلب كرد، آثاری از بتهوون، چايكوفسكی، كاشفان فروتن شوكران مرحوم شاملو و دو نوار از شجريان، يكي چهرهبهچهره با صدای سياوش شجريان و ديگری رباعيات خيام با صدای محمدرضا شجريان.
تا مدتها شايد هفتهها، هوس شنيدن آنها را نداشتم، نوجوانی بود و موسيقی جاز و پاپ و… برادرم به من تازيد كه اين نوارها را كنار بگذار و موسيقی درست گوش كن.
گفتم: مثلا؟ گفت: بتهوون، چايكوفسكی. گفتم: آنها خواننده ندارند. گفت: «پس شجريان گوش كن». پرسيدم: كدام بهتر میخواند سياوش يا محمدرضا؟ با عصبانيت پاسخم داد: «هر دو يكیاند.»
استاد جلال_ذوالفنون
جلال ذوالفنون سال ۱۳۱۶ در آباده متولد شد. در کودکی با خانواده به تهران آمد، تار پدر و ویلن برادرش او را با موسیقی آشنا کرد و از ده سالگی به نوازندگی سه تار پرداخت.
نکاتی پیرامون آوازِ ابوعطا
آواز ابوعطا، یکی از آوازهای چهار گانهٔ متعلق به دستگاه شور در موسیقی ایرانی (به همراه افشاری، دشتی و بیات ترک) است. ابوعطا با القاب دیگری مانند سارنج (صلحی) و دستان عرب نیز شناخته میشود. از دیدگاه متافیزیکی، انسان با گوش دادن به ابوعطا کمی به فکر فرو میرود و به مسائل فلسفی پیرامونش میاندیشد. فواصل آن با فواصل دستگاه شور یکی است و تنها اختلاف آن با شور در توقّف مکرّر ابوعطا روی درجهٔ چهارم (نت شاهد) و درجهٔ دوم (نت ایست) میباشد و درجهٔ پنجم ثابت است. در نغمهٔ ابوعطا، نت متغیر وجود ندارد. در ردیف موسیقی موسی معروفی گوشههای ابوعطا بعد از شش درآمد، عبارتاند از: محمد صادق خانی، کرشمه، سیخی، تک مقدم (که نوعی تحریر است)، حزین، حجاز (که در سه قسمت ذکر گردیده و مهمترین گوشهٔ ابوعطاست)، بسته نگار، بغدادی (که شبیه حجاز است)، دوبیتی، شمالی، چهار باغ، گبری، رامکلی، فرود و مثنوی. در ردیف منقول ابوالحسن صبا، گوشهٔ خسرو_شیرین نیز در ابوعطا ذکر شدهاست. آواز ابوعطا در میان مقامهای قدیم به چشم نمیخورد اما از مقامهای قدیم، فواصل جان فزا، بوستان و حسینی با ابوعطا مطابقت دارند. این آواز چند گوشه هم که نامهای بخصوص دارد نواخته میشود که از همه مهمتر گوشه حجاز است که نخست روی درجه پنجم گام شور می ایستد و سپس به درجه اول گام شور فرود می آید، ابوعطا در محدودهٔ حجاز دارای نغمههایی نزدیک به الحان عربی است. اما آواز ابوعطا خود مورد پسند و به ذوق ایرانیان است. با اینکه ابوعطا با نام دستان عرب هم شناخته میشود و در گوشه هایی از آن بسیار به نغمه های عربی نزدیک است اما دستگاه ابوعطا کاملا ایرانی و اصیل است. یکی از آثار معروف در این دستگاه، آلبوم عشق_داند ، اثر مشترک اساتید محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی است. گوشههای ابوعطا این آواز در ردیف میرزا عبداللّه دارای گوشههای زیر است: رامکلی درآمد سیخی حجاز بسته_نگار یقولون چهارپاره_بغدادی گبری (برگرفته از صفحه استاد پاشا رجبلو)