ساز سه تار
ساز سهتار – گذری بر چند تعریف از یک سازحامد جلیلوند.بسیاری از کتابها و نوشتههایی که به موسیقی ایرانی پرداختهاند بخشی را به معرفی سازهای موسیقی ایران اختصاص دادهاند. آنچه در این مجموعه از نوشتهها جالب توجهاند، چگونگی، گوناگونی و در برخی موارد تعارضهای تعاریفی است که برای هر یک از این سازها ارائه شده است. این نوشته، نگاهی است نقادانه به برخی از تعاریف ارائه شده برای سهتار.تعریف
نگاهی بر دایرهالمعارفنویسی و دایرهالمعارفها
از اولین گامها در جهت شناخت هر پدیده است. در اهمیت این موضوع کافیست نگاهی بر دایرهالمعارفنویسی و دایرهالمعارفها و نقش آنها در تحول تفکر بشری و پایگاه هر شاخه از علوم در یک جامعه داشته باشیم. شاهد آن، جریان دایرهالمعارفنویسی و کسانی چون منتسکیو، ولتر و روسو که به نام اصحاب دایرهالمعارف شناخته میشوند تاثیر عمیقی بر تحولات عصر نوزایی در اروپا داشتهاند.
تعریف فرآیند مفهومسازی
است، فرآیندی که طی آن ویژگیها و صفات مشخصی بر مبنای قواعد و شرایطی خاص به یک واژه نسبت داده میشود. مفهومسازی و تعریف، جایگاه یک «واژه» را به یک «مفهوم» ارتقاء میدهند. حوزه کاربرد مفاهیم معمولا به یک حوزه معرفتی خاص محدود میشود. برای نمونه واژه «گوشه» در هندسه، عرفان و موسیقی گویای سه مفهوم متفاوت است.
تعریف مفهومی
علوم مختلف انواع گوناگونی از تعریف را تعریف کردهاند. در علوم اجتماعی، «تعریف مفهومی»، تعریفی است که براساس قرارداد کردن صفات مشخص برای یک واژه ساخته میشود و واجد دو ویژگی است. اول آنکه با کلماتی غیر از خود آن کلمه تعریف شود و دیگر آنکه ایجابی یا مثبت باشد. یعنی به آنچه هست بپردازد، نه آنچه نیست یا نباید باشد.(ساروخانی، 1383: 90) از منظر فلسفه، جامع و مانع بودن را از ویژگیهای ضروری یک تعریف میدانند. در نهایت، تعریف از آن رو که از زبان استفاده میکند ناگزیر امری زبانشناختی است.
از منظر معنیشناسی
تعریف مجموعهای از دلالتهای درون زبانی است یعنی با بکارگیری واژگان یک زبان، به توضیح واژهای دیگر میپردازد. به این ترتیب، تعریف اولین گام برای سازماندهی ذهنی پدیدهها، اعم از عینی و ذهنی است و از این رو چگونگی برخورد ما با جهان پیرامون ما را میتوان از خلال تعاریفی که از آن ارائه میدهیم بازخوانی کرد.سهتار از نظر واژگانیواژه سهتار، از دو بخش “سه” و “تار” تشکیل شده است.
این ساختار در نامگذاری سایر سازها نیز دیده میشود. دوتار، ششتار و چهارتار نمونههایی دیگر از این شیوه نامگذاری سازها در زبان فارسی هستند. در این شیوه، اعداد به تعداد تارها یا وترهای موجود در ساز اشاره دارند و بخش دوم، که با اختلافهایی بهصورت تا، تاه و تای نیز آمده به معنای رشتهای دراز و باریک است. (بینش، 1376: 152) نامهای دیگری که برای واژه سهتار استفاده شده عبارتند از “سِتا”، “سِتویه”، “سِتوی”، “ستای”، “سهتاره” و “ستو”. برای نمونه، دهخدا زیر مدخل سِتویه مینویسد: سازی که سه تار دارد.
سهتار در متون معاصر
سهتار در متون معاصراز مجموعه کتابهایی که نگارنده به آنها دسترسی داشته، تعریف یا توصیفی از سهتار در 21 کتاب ارائه شده است. این تعاریف تفاوتها و تشابههای جالب توجهی داشتهاند و معدود تناقضهایی نیز در آنها به چشم میخورد. ارائه و بررسی تمامی این تعریفها در قالب این نوشته ممکن نیست و تنها به اختصار از آنها استفاده شده است. عمدهترین بخشهای این نوشتهها را میتوان چنین تقسیمبندی کرد: ردهبندی، توصیف شکل و اجزا، گستره صوتی، کاربرد، تاریخچه، تعلق به گونه موسیقی و تکنیکهای اجرایی سهتار.
شاید خلاصهترین نمونه آن را فرهت ارائه داده است: «از سازهای گونه عود دسته دراز است که با تنبور عهد کهن در ارتباط است. این ساز، چهار سیم و یک کاسه دارد که شبیه گلابی از وسط نصف شده میباشد. این ساز با حالت ضربه زدن با ناخن اشاره دست راست به صدا در می آید. سهتار، پرده های قابل حرکت داشته و گستره آن دو و نیم هنگام است.» (فرهت، 1378: 31)به جایگاه سهتار در ردهبندی سازها با عناوین متفاوتی اشاره شده است.
برای نمونه فرخ کیش مینویسد که ساز تغییر شکل یافته ایست از تنبور که بسیار ظریف و سبک و خوش صداست. (فرخ کیش، 1376: 107) و امیرانی میگوید: «این ساز از خانواده سازهای زهی است و با مضراب زدن بر زه ها به صدا در می آید. به این گونه سازها در مبحث سازشناسی اصطلاحا سازهای “زهی مضرابی” می گویند.» (امیرانی، 1379: 24- 23) در این بین اشتباهاتی نیز دیده میشود برای مثال: «سهتار هم از خانواده سازهای کوبه ای مثل تار است.» (زندباف، 1379: 244) زندباف در این جمله کوبهای را در معنایی بسیار نامتعارف به کار گرفته است خصوصا که در جمله اشارهای هم به وجود زه نشده است.اما در اکثریت تعاریف، توصیف شکل و اجزا ساز جایگاه ویژهای دارد. مسعودیه سهتار را اینگونه توصیف میکند: «مورفولوژی دو تار خراسان در مجموع درباره سهتار ردیف موسیقی ایرانی نیز صدق میکند.
سیم و پرده
به این معنی که بدنه طنین آن شبیه گلابی است که دو نیم شده باشد. دسته ساز 25 پرده دارد. (6) تعداد پردهها در انواع سهتار میتواند متفاوت باشد. پردهها ثابتند. سهتار دارای 4 سیم و در نتیجه 4 گوشی است. از این تعداد گوشیها دو گوشی روی صفحۀ گوشیها و دو گوشی دیگر در طرف چپ آن قرار دارند. سیمبست در منتهاالیه کاسه طنین و روی بدنه آن نسب است. سهتار از چوب توت و دسته آن از چوب گردو تعبیه میشود.
ساز با انگشتان دست راست و ندرتا با مضراب نواخته میشود.» (مسعودیه، 1383: 233) او در ادامه به ارائه اندازههای ساز مورد بررسیاش پرداخته است. منصوری همین موضوع را اینگونه تشریح میکند: «شکل ظاهری آن مانند تار است، با این تفاوت که شکم آن یک قسمتی، گلابی شکل و کوچکتر است، سطح رویی کاسهتار نیز چوبی است. سهتار امروزی چهار سیم دارد. خرک سهتار، کوتاهتر از خرک تار بوده و دسته آن نیز از دسته تار نازک تر است. سهتار، فاقد جعبه گوشی است و گوشی های چهارگانه آن، دو عدد در سطح جلویی ا
منبع: سهتار، گذری بر چند تعریف از یک ساز | انسانشناسی و فرهنگ