“تحریر در موسیقی ایران دارای معیار است و تداوم زمان تحریر دلیل صحت آواز و ترجیح خواننده نیست. در آواز ایرانی، تحریر گاهی به صورت بم یا تودماغی ادا می شود”
تحریر در آواز موسیقی ایران یکی از ارکان مهم است و همچنین از متعلقات انحصاری این هنر ملی ما است. به علاوه آواز ایرانی یكی از معدود آوازهای دنیا است كه خواننده در آن به بداهه خوانی می پردازد. در هنر غیرقابل پیش بینی و خلق الساعه بداهه خوانی تحریر یكی از ركن های مهم كار آوازخوان به شمار می رود.
اما به راستی مفهوم تحریر چیست و چرا و چگونه به همراه سایر ادوات و متعلقات آواز سنتی روز به روز بیشتر به حاشیه رانده می شود؟
ساختمان آواز ایرانی بر دو اساس بنا شده است: شعر شامل ملودی كلامی یا كلام ملودیك و تحریر (ملودی بی كلام). طبیعی است كه وزن كلی آواز تابعی از وزن شعری و بحور عروضی است كه در مورد هر شعری مختص همان سروده است؛ البته به ضرورت اجرای آوازی هر خواننده به سلیقه خود متر آوازی مشخصی را برمی گزیند و زینت ها و ظرایف و دقایقی را به آن می افزاید.
بر همین منوال وزن تحریر نیز تابعی از وزن شعر در حال اجرا خواهد بود. اگر هنر آواز ایرانی را به نقاشی تشبیه كنیم، شعر در خدمت بیان مفهومی به مثابه زمینه و مضمون اصلی نقاشی عمل می كند و تحریر مانند رنگ آمیزی در خدمت تكمیل فضای اثر قرار می گیرد. نظیر این نسبت در تكلم انسان نیز برقرار است.
دو ركن مهمی كه انسان آنها را هنگام صحبت كردن به كار می برد نخست انتخاب كلمات مناسب و در مرحله مهم تر گزینش لحن و موسیقی مخصوص به همراه حالت های ویژه میمیك صورت و سایر اعضای بدن است كه به آن «زبان بدن» گفته می شود. مجموعه اینها در خدمت بیان منظور و مفهومی است كه قرار است گوینده آن را به دیگران منتقل كند. در حقیقت اهمیت كفه مربوط به لحن و شیوه بیان در سخن گفتن آنقدر سنگین تر است كه حواس شنونده بیشتر معطوف به آهنگ بیان كلمات گوینده می شود تا خود كلمات. اما در هنر آواز ایرانی، خواننده ضمن حفظ كلام و ادای لحن مربوط به آن زبان بدن را از حالت بیرونی به درونی تبدیل می كند. یعنی می كوشد تا با افزودن ظرافت های آوایی بی كلام و استفاده از شهود، دریافت های خود از شعر را در تحریرهای آواز متبلور كند.
دكتر حسن انوری در فرهنگ روز سخن تحریر یا چهچهه را به معنای آواز خواندن پرندگان به ویژه بلبل و در موسیقی ایرانی غلتاندن آواز در گلو می داند. مهدی ستایشگر نیز در واژه نامه موسیقی ایران زمین تحریر را غلت دادن و كشش در آواز معنی می كند و می نویسد: «تحریر در موسیقی ایران دارای معیار است و تداوم زمان تحریر دلیل صحت آواز و ترجیح خواننده نیست. در آواز ایرانی، تحریر گاهی به صورت بم یا تودماغی ادا می شود. معمولاً دهان در موقع حذف مصوت كلامی و شعری بسته است… تحریر گاهی با كلماتی مانند جانم، ای دل، دلم و امان ادا می شود… لیكن برخی را عقیده بر این بوده و هست كه تحریر نباید با كلام همراه باشد. از جمله مرحوم محمود كریمی به تبع بعضی استادان به شاگردان سفارش می كرد كه تحریر را با مصوت آ شروع كنند و از ادای كلماتی نظیر ای دل، ای خدا و عزیز بپرهیزند.»
تحریر بیش از هر چیز رازی است سر به مهر كه هركسی می تواند از لحن آوای مجری آن برداشت خاص خود را بكند و به نوعی خوشه چین هنر هنرمند باشد. تحریر در تاریخ نه چندان مشخص و پرابهام موسیقی ایرانی مسیری نامشخص را طی كرده است. پیشینه تحریر تا پیش از ورود دستگاه های ضبط و پخش صوت به ایران پر از گمانه زنی های فراوان بوده است. به احتمال زیاد می توان دلیل رشد روزافزون نقش تحریر در آواز را در تحریم موسیقی در ایران پس از اسلام دانست.
حرام اعلام شدن ساز و متعاقب آن به پستو رانده شدن اجرای ملودی های غنی گستره موسیقی ایرانی، همان گونه كه این موسیقی را بر آن داشت تا ادامه حیات خود را در اجرای آوازهای مذهبی بجوید؛ عاشقان و شیفتگان نغمه های گهروار ایرانی را نیز واداشت تا هر قدر كه می توانند قابلیت ها و توانایی های ساز های ما را به آواز این سرزمین منتقل و از حنجره به جای ساز استفاده كنند. این گونه بود كه روز به روز بر جنبه رازوارگی و رازگونگی تحریر افزوده شد. چرا كه به قول دكتر جلال الدین كزازی اصولاً ایرانیان مردمانی راز در راز هستند و چه بستری بهتر از آواز و موسیقی برای انتقال رازهای ناگفتنی، كه می گویند سخن كز دل برآید لاجرم بر دل نشیند. نیوشیدن تحریر بسان سفری خیال انگیز به باغ فرهنگ و هنر ایرانی است، باغی كه گل های آن را می توان به شعر و عطر و بوی آن را می توان به تحریر تشبیه كرد.
اگر انگاره تاثیر حرام شدن موسیقی در گسترش و بسط تحریر در آواز ایرانی در دوران پس از اسلام را نادیده بگیریم، بی گمان تعدد و تنوع نغمه ها و ملودی های شگفت انگیز ایرانی دیگر زمینه رشد و رونق تحریر در آواز بوده است. ایرانیان از دیرباز مردمانی شعردوست بوده اند. به گونه ای كه آثار شاعرپیشگی و رمانتیسیسم را در جای جای زندگی مردمان قدیم و امروز این سرزمین می توان مشاهده كرد. شرایط تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این مرز و بوم نیز همواره ایجاب می كرده تا آنان منظور و مقصود خود را با ایهام، كنایه، ضرب المثل، استعاره و خلاصه به صورتی شاعرانه بیان كنند.
شعر به جز ادبیات در رونق هنرهای موسیقی و خوشنویسی ایرانی هم نقش بسزایی ایفا كرده است. موسیقیدانان ما در تركیب و تلفیق شعر و موسیقی تا آنجا كه وزن و ساختار ملودی های گوشه ها و دستگاه ها اجازه می داده است از یك تا چند بیت از اشعار پارسی گویان و پارسی سرایان را به نغمه های ملی مزین می كرده و آنها را درهم می آمیخته اند. در مرحله بعدی بخشی یا تمام گوشه هایی كه تا زمانی هیچ شعری در آنها نمی گنجیده است را به صورت قطعات سازی و یا تحریری به امانت به نسل های بعدی می سپرده اند تا شاید روزی شعری متناسب و هم وزن با آن قطعه از لحاظ وزن شعری نامتعارف سروده شود.
تحریر در آواز ایرانی مناسب ترین ابزار برای گردش ملودیك و ارائه و سپس درهم آمیختن نغمه ها توسط خواننده به شمار می رود. البته همه یا بخشی از مراحل ردیف كردن بعضی گوشه ها در پی هم و حتی اجرای كامل یك گوشه خاص با كلام هم ممكن است؛ اما گاهی به دلایل پیش گفته شرایط شعر و كلام و به نوعی ناهمخوانی آن با ملودی به خواننده فرصت اجرای كامل نغمه باكلام را نمی دهد و اینجا است كه قدرت و قابلیت خواننده در ابداع تحریرهای گسترده و متنوع به كمك او می آید و تحریر چون نگینی بر انگشتری آواز شروع به درخشش می كند. تحریرهای هر خواننده به ضرورت ساختار حنجره و تارهای صوتی و فیزیك بدنی او متفاوت است. به علاوه شرایطی چون زیستن در منطقه ای خاص و میزان قدرت خلاقه و هوش موسیقایی در آواز همواره رنگ های متفاوتی از اجراها و صداها را در هر شخصی پدید می آورد. مجموعه این عوامل شیوه ها و سبك ها را در خوانندگی تشكیل می دهند كه بی گمان یكی از مهم ترین وجوه تمایز شیوه ها از یكدیگر كیفیت و تحریرهای خواننده آن شیوه است. مرور تحریر های خوانندگانی چون قمرالملوك وزیری، نكیسا، جناب دماوندی، تاج اصفهانی، محمودی خوانساری، سیدحسین طاهرزاده، ادیب خوانساری، اقبال آذر، ایرج، گلپایگانی، ظلی، سلیمان امیرقاسمی، علیرضا افتخاری، روح انگیز، محمدرضا شجریان، غلامحسین بنان و بسیاری دیگر می تواند ما را با جلوه های گوناگون این بخش مهم از آواز ایرانی در تاریخ یك صدساله ضبط موسیقی در ایران آشنا كند. بلبلان خوش آوایی كه هر یك هویت و وجه تمایزی مخصوص به خود و شیرینی و ملاحتی منحصر به فرد در ارائه تحریرها داشته اند. تا آنجا كه حتی مرور نام آنان، هر یك از شیفتگان دیرین موسیقی این مرز و بوم را دچار دلتنگی برای شنیدن آواهای گرم آنان می كند:
«خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی گلشن چشم»(حافظ)
تحریر به جز آواز از متعلقات تصنیف ایرانی نیز به شمار می رود. منتها در این قطعه كلامی پرطرفدار و ریتمیك، تحریرها به تبع حس و حال و مفهوم كلمات و سرضرب ها، رنگ آمیزی و گونه گونی خاص خود را می یابند. گاه خوانندگانی در میانه تصنیف به اجرای تحریرهای آوازی بی كلام و با كلام فارغ از شعر تصنیف و ترانه بر زمینه صدای اركستر می پردازند. اگر تحریر آوازی موسیقی مان را در دنیا یگانه بدانیم كه چنین نیز هست اما تحریرهای تصنیفی فقط از نظر جنس و بافت مختص موسیقی ایرانی هستند، به علاوه عواملی چون نوع تلفیق و در نظر گرفتن مولفه هایی چون ریتم های بومی. چرا كه تحریرها در ترانه های موسیقی بسیاری از ملل دیگر به شكل های گوناگون حضور دارند؛ از موسیقی عربی، استانبولی و آذربایجانی كه تحریرهای خوانندگان آنها نزدیكی بیشتری به آواگران ما دارند، گرفته تا خوانندگان موسیقی اسپانیولی و آمریكا و اروپای لاتین كه از تحریرهای خاص آنها در موسیقی پاپ ایرانی نیز گرته برداری می شود. در نوع اخیر كه به آن غلت یا تریل (trill) گفته می شود، خواننده نتی را پشت سر هم و پیوسته اجرا می كند و به آن سرعت می بخشد. ضمن اینكه اجرای تحریر و غلت از هر نوعی جزء تكنیك های گرم خوانی در آوازهای بیشتر ملل و مشخصه كار هر خواننده به شمار می روند. (جالب اینكه هم غلت در آواز ایرانی وجود دارد و هم تحریر در نوعی از آواز پاپ ایرانی) البته كم نیستند خوانندگان مختلفی در دنیا كه كلام را به صورت ساده و بدون غلت و تحریر و حداكثر با تاكید و آكسان روی بعضی حروف و كلمات اجرا می كنند.
امروز در دوره رنگ باختن جلوه های مختلف هنرهای سنتی تحریرهای آواز ایرانی نیز در حال شروع دوره ای جدید از حیات دیرین خود هستند.
گاه در محافل دیده می شود كه هنگام اجرای تحریر توسط یك آوازخوان جوان ترها و نسل سومی ها كنجكاوانه به او می نگرند و اگر بتوانند رودربایستی را به كناری بنهند، از بزرگترها فلسفه تحریر دادن خواننده را می پرسند. بر صاحب دلان پوشیده نیست كه تحریر مانند نقش های قالی، كشش ها و حركات دست خوشنویسی و رنگ آمیزی های مینیاتور ایرانی جزیی مهم از هنر ایرانی به شمار می رود. اما همچنان كه بیگانگی نسل جدید با جلوه های پرارزش تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم نیز چندان عجیب نیست، پس چندان باعث شگفتی نخواهد بود اگر در آینده دور یا نزدیك موسیقی دنیای مدرن به تحریرهای آواز ایرانی نیز ناخنكی بزند و از آنها در جایی از مناسبات خود بهره ببرد؛ درست مثل تحریرها و غلت های موسیقی دیجیتال. با این وجود تحریر ایرانی مثل رنگ گل های قالی، همیشه ایرانی خواهد ماند.
منبع : سایت آفتاب